شهید بهرام اکبری باصری فرزند غضنفر، دومین شهید خانواده
ولادت: ۱۳۴۴
تاریخ شهادت : 2 /۵ /۱۳۶۲
محل شهادت: حاج عمران
عملیات : والفجر ۲
فرزند غضنفر ، متولد سال ۱۳۴۴ ، دانش آموز سال اول دبیرستان ، از اول آبانماه ۶۱ وارد بسیج شد و لباس مقدس رزم را بر تن کرد و طی سه مرحله توفیق حضور در جبهه های جنگ را یافت . در عملیات والفجر ۱ و ۲ شرکت داشت . در عملیات والفجر ۲ جزء ظفر مردان گردان خط شکن فجر بود که با فداکاری و از خود گذشتگی چشمگیر حدود ۱۵ کیلومتر در خاک عراق و پشت مواضع نیروهای دشمن نفوذ کرده و توانستند ارتفاعات حساس را به تصرف در آورند و با نیروی ایمان و استعانت از پروردگار، پیروزی بزرگی نصیب امت اسلامی کردند . روح پاک و بلند بهرام ، مسرور از انجام وظیفه و این پیروزی دلنشین ، در مورخه ی 2/5/1362 به شوق دیدار معبود پرکشید و آسمانی شد و در گلزار شهدای شهید آباد با برادر شهیدش ، عبدالرحیم و دیگر شهیدان والامقام همجوار گردید .
فرازی از وصیت نامه ی شهید :
ما منتظران شهادت ، از همه چیزمان گذشته ایم و با خدای خود عهد و پیمان بسته ایم که تا آخرین لحظات مرگ ، اسلام و قرآن و امام امت را یاری کنیم و یک لحظه از پای ننشینیم . شما ای ملت شهید پرور ، این را بدانید که با ریختن خون بهترین جوانانتان ، درخت اسلام بیشتر رشد و نمو می کند. شما باید در برابر این مشکلات صبر کنید که خدا با صابران است و یک لحظه از کارهایتان غافل نباشید که دشمن سوء استفاده می کند و بر این اسلام ضربه می زند. پس همیشه هوشیار و دانا باشید … وشما ای خواهرانم رسالت زینب وارتان را ادامه دهید که همانا پیش زینب خود را سربلند کردید و به شما این پیام را می دهم که سیاهی چادرتان رنگین تر از خون من است، پس حجاب را رعایت فرمایید…
خاطره ای از زبان خواهر ایشان:
شهید بهرام سن کمی داشتند که شهید شدند .دوم دبیرستان درس می خواند که به جبهه رفت. اولین بار که به جبهه رفت و برگشت، زن عموی شهید که قبلا ایشان را می بوسید، به او گفت بیا تا بوست کنم ولی شهید فرار کرد و گفت نه من دیگر بزرگ شده ام و شما به من نامحرم هستید و اجازه ندادند زن عمو ایشان را ببوسند. سال اول دبیرستان را در خانه ما گذراند. آن سال همسرم تازه معلم شده بودند و ما در منطقه کلوار از توابع مرودشت زندگی می کردیم. پسری بسیار آرام، متین، درس خوان، مرتب و منظم، ساکت و مؤدب بود و در آن یک سال که پیش ما بود همیشه در کارها به ما کمک می کرد و درس هایش را هم خیلی خوب می خواند و بچه ای بود که هیچ حاشیه ای نداشت. سال بعد به جبهه رفت و بعد از چند بار رفت و برگشت به جبهه، به فیض شهادت نائل آمد.
خانواده شهید:
پدر شهیدان مرحوم حاج غضنفر اکبری و مادر شهیدان مرحومه حاجیه صغری بیگم خسروانی بودند.آنها ۶ پسر و ۵ دختر داشتند.
مرحوم حاج غضنفر قاری و مأنوس با کلام وحی ، مداح و ذاکر خاندان عصمت و طهارت(ع) با صوتی دلنشین و موزون و از حفظ نوحه خوانی و مرثیه سرایی می نمود. هنگام تدفین شهید عبدالرحیم خودش نوحه حضرت علی اکبر را خواند.
مرحوم حاج آقا زرندی امام جمعه فقید دهبید در مورد او می گفت: وقتی پدر شهید عبدالرحیم را به معراج شهدا آوردند ، از دور اشکهای او را دیدم، ما برای دلداری و عرض تسلیت آمده بودیم ولی ایشان به محض رسیدن به من گفتند حاج آقا زرندی، این اشک من ، اشک ناراحتی نیست بلکه اشک خوشحالی و شوق است.
مرحومه حاجیه صغری بیگم خسروانی بسیار با ایمان و محب اهل بیت علیهم السلام بود. از عظمت ایمان و روح این مادر والا مقام همین بس که مرحوم حاج آقا زرندی امام جمعه فقید دهبید بارها در سخنرانی خود بیان داشتند؛ مادر شهید بهرام برای وداع با شهید خود به معراج الشهدا آمدند در حالی که در آن روز چندین شهید داشتیم، این مادر اولین تابوت شهید را در آغوش گرفته و شروع به نجوا و نوحه سرایی نمود، برادران سپاه گفتند حاجیه خانم تابوت شهید بهرام، تابوت شماره ۴ است که مادر شهید گفته بودند؛ شهدا که فرقی ندارند همه اینها بهرام من هستند.
- امین کریمی
- کد خبر 6367
- 49 بازدید
- بدون نظر
- پرینت
خرم بید | وبسایت تحلیلی خبری شهرستان خرم بید
تمامی حقوق مطالب برای خرم بید محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
طراحی و اجرا: سامانه سایت ساز زردیس